عبادت چيزي جز سكوت نيست. سكوت محض.تو هيچ چيزي را به هيچكس نميگويي. طرف مقابل كاملا ناپيداست. در خودآگاهي تو هيچ چيز نيست. حتي موجي كوچك در درياچه خودآگاهي تو بر نميخيزد. همه چيز ساكن و ساكت است. هيچ واژه اي گفته نميشود اما قلب، تپش قلب، گردش خون، آن جذابيتي كه سكوت را فرا گرفته و احساس شگرف زانو زدن در برابر كل هستي به سبب كارهايي كه براي ما كرده، عينِ عبادت است. وقتي سكوت برپا شود، عبادت سر بر مي آورد.
چنان است كه گويي بهار از راه مي رسد و درختان پر شكوفه مي شوند. سكوت را برپا كن تا بهار را برپا كرده باشي. آنگاه، شكوفه ها دور نيستند.
در راه اند و عازم آمدن.
سكوت را برپاكن تا عبادت كرده باشي.

اشو